سرویس فرهنگ و هنر مشرق- حسن هدایت کارگردان 61 ساله و با سابقهی سینما و تلویزیون ماست، کسی که نخستین فیلمش «پیک جنگل» سال 62 اکران شد و آخرین اثرش هم سریال «روز سرنوشت» بود که سال 92 ساخته شد. هدایت یکی از کارگردانهای بیحاشیه و البته خوشنام سینماست، با او در رابطه با اکران فیلم مصطفی عقاد در سینماهای ایران در سال 59 گفت و گو کردیم. تحلیلهای او به قدری جالب بود که سؤالات خودمان را فاکتور گرفتیم و صرفا حرفهای او را به چاپ رساندیم.
انتخاب درست
این فیلم در دو نسخهی عربی و انگلیسی ساخته شد که با تیز هوشی و درایت آیت الله طالقانی نسخهی انگلیسی آن را نمایش دادند. چون ایشان معتقد بود بازیگران آن بهتر بازی کرده بودند و تأثیر گذاری بیشتری روی مخاطب داشتند. اتفاقا حدس ایشان هم خیلی درست بود و این فیلم تأثیر مثبت زیادی داشت. به هر حال به دلیل این که اولین فیلم مذهبی بود که تا این حد باشکوه ساخته شده بود خیلیها از آن استقبال کردند. پیش از این هم آثار مذهبی مختلفی ساخته شده بود ولی خیلی ضعیف بودند، این اولین فیلمی بود که با استانداردهای جهانی ساخته میشد و بینندههای زیادی هم داشت. زمان هم گذشت و همین مسئله نشان داد فیلم خوش ساختی بوده و با وجود گذشت چهل سال از ساخت آن هنوز اثری است که قابل دیدن است.
قصهی اکران
فیلم مصطفی عقاد به نسبت فیلمهای خارجی مشابه، اکران خوبی داشت و شاید تا مدتها پرفروشترین فیلم خارجی بود، اگر چه چند اثر دیگر هم فروش نسبتاً خوبی داشتند. من «محمد رسول الله(ص)» را در سالنی دیدم که متعلق به وزارت ارشاد بود، سالنی که هنوز هم گاه گداری در آن فیلم نمایش میدهند. آن زمان که این فیلم را نشان دادند، حالت «سینما تک» داشت و برای کسانی که عضو بودند فیلم نمایش میداد.
عوامل موفقیت
یک فیلم مناسب و موفق معمولا تمام عواملش حساب شده است و نمیشود روی یکی از آنها انگشت گذاشت و آن را بهترین ویژگیاش دانست. البته برخی اوقات بعضی از عناصر بیشتر جلب توجه میکند. مثلا موسیقی این فیلم مدتها از رادیو و تلویزیون پخش میشد و روی ذهن مردم تأثیر گذاشت. در طول این سالها فیلمهای زیادی راجع به پیامبر اعظم، صدر اسلام و همین طور دیگر پیامبران ساخته شد ولی این اولین فیلمی بود که به شکلی قدرتمند و با استانداردهای جهانی ساخته شده بود. به همین دلیل میتوان گفت توانایی فنی فیلم بود که در وهلهی اول تأثیر میگذاشت.
پخش نشدن فیلم در زمان شاه
دلیل اصلی این اتفاق مشکل ارتباط بین ایران و لیبی بود. از یک طرف سرمایهگذار این فیلم «معمر قذافی» و کشور لیبی بود که با شاه ارتباط خوبی نداشت، از طرف دیگر بسیاری از علمای اهل سنت در خیلی از کشورهای عربی نمایش این فیلم را ممنوع کرده بودند. در ایران هم به دلیل همان مسائل سیاسی و این که میخواستند دل کشورهای عربی مثل عربستان را به دست بیاورند، این فیلم را اکران عمومی نکردند. ولی انقلاب که شد طبیعتاً خیلی از آن دیدگاهها تغییر کرد، موانع برداشته شد و فرصتی برای این فیلم مهیا شد تا اکران شود.
چرا در این سالها تکرار نشد؟
مسائل مختلفی در این مورد تأثیر گذار است. یکی این که ما خیلی وقتها آن قدر که به دنبال نمایش شو و جنجال هستیم به دنبال تولید یک فیلم واقعی نیستیم. دوم این که وقتی میخواهیم از عناصر جهانی استفاده کنیم که فیلم یک وجهه بین المللی پیدا کند، متأسفانه دنبال عوامل دسته دوم و سوم میرویم. مثل همین فیلمی که سال گذشته راجع به پیامبر اکرم(ص) بود، فیلمی که بسیار ضعیف بودذ. این فیلم میتوانست اثر خیلی عمیقی باشد ولی متأسفانه ضعف اصلی آن در فیلمنامه بود که نپخته و غلط بود و تمامی زحمات به کار برده شده در آن به هدر رفت. مضاف بر این عوامل خارجی که در کار حضور داشتند افرادی بودند که تاریخ مصرفشان تمام شده بود، آنها به تهران آمدند و کاری را نشان دادند که راحت میشد با تکنسینهای ایرانی انجام داد. مسئله این جاست که ما هیچ وقت این مسائل را جدی نگرفتیم. آنقدر که دنبال نمایش و جلب نظر افراد داخلی دنبال ساخت یک کار قوی نبودیم. در طول این سالها هزینههای زیادی برای چند کار به خصوص در نظر گرفته شد که هیچ کدام جواب خوبی ندادند، چون کار از بنیاد غلط بود. فقط با پول نمیشود فیلم خوب ساخت. یادم هست همان زمانی که فیلم مصطفی عقاد ساخته میشد، در ایران هم با فاصلهی کوتاهی(یک سال و نیم بعد) فیلمی با همان بودجه ساخته شد به نام «کاروانها» که آقای آنتونی کوئین هم در آن بازی میکرد. این فیلم آن قدر ضعیف و بی سرو ته بود که تقریبا هیچ جای دنیا هم نمایشش ندادند. شاید در چند تا از سینماهای جنوب لندن به نمایش درآمد در حالی که پیش از انقلاب حدود 15 میلیون دلار معادل برای این پروژه هزینه شده بود.
روایت عقاد
زندگی پیامبر(ص) اعظم، زندگی پر فراز و نشیبی بوده و اگر بخواهد دقیق نشان داده شود در خور یک سریال طولانی مدت است. از طرف دیگر حرمتهای تصویری که در دین اسلام راجع به بعضی شخصیتها مثل پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) یا خلفا در اهل سنت وجود دارد دست و پای فیلمساز را میبندد ولی در هیمن حد که در فیلم عقاد بیان شد نشان دادن این که یک نهضت فرهنگی در مکه شروع میشود، رشد میکند و جهانی میشود، به عنوان مقدمه خوب کار موفقی بود. آدم انتظار داشت که به دنبال این فیلم آثار دیگری هم ساخته شود و وجوه دیگری از زندگی پیامبر(ص) نشان دهد. شما یک سرچ درفیلمهای دنیا بکنید، از آثار دورهی صامت تا همین اخیر شاید حدود 500 فیلم مثل در مورد مسیح یا حضرت موسی ساخته شده است، هر کدام از این آثار هم یک وجهی را نشان دادند. این در شرایطی است که زندگی حضرت مسیح در مقایسه با پیامبر اعظم زندگی سادهتری بوده است؛ مثلا سیاستهای خاص پیامبر(ص)، جنگهای مختلفی که داشت و نگاههای ایشان به قضایای مختلف وجوه دراماتیکی برای آثار داستانی هستند که متأسفانه هیچ وقت دنبال نشد.
منبع: همشهری جوان